آدمی تا بیمار نشود سلامتی اش را پاس نمی دارد ، حسرت یک بوسه آنگاه جان گزاست که در تمنای یک بوسه بمانی آنگاه که ویروسی کوچک بشود دغدغه ای برای عشق ورزیدن ، مهربانی و دوست داشتن ، و یا حتی دغدغه ای برای هدیه ای با وسعت یک بوسه بر دستان پر مهر پدری یا مادری از سرعشق ، آنگاه که دیگر دلواپسی مان مختصر میشود به وسعت در آغوش گرفتن گرم عزیزانمان ؛ و چقدر بد گمان بودیم که دنیای فانی را همیشگی می پنداشتیمچه لذت هایی که از جمع های کوچک و بزرگ میبردیم که یا از همدیگر دریغ کردیم یا به جان یکدیگر زهر مارش ساختیم،آری ما در عصر جهالت مدرن در غفلت بسیار مدرن تر گرفتار شده ایم به گمانم که اختراعات محکم و فولادی هم بر احساس و روح و روان ما هم تاثیر منفی داشته که این همه بی احساس شده ایم ، چرا که دیگر نمیتوانیم سپاسگزار وشاکر داشته هایمان باشیم.ما خود را به فراموشی و خواب زده ایم بی توجه به اینکه بدانیم هدف و رسالت از آفرینش مان در این دنیا چه بوده است [از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود و... ] تا بتوانیم مشکلات و کاستی ها را به یکدیگر حواله دهیم غافل از اینکه تمام مشکلات جهان حل نخواهد شد مگر اینکه آغازگر یک تغییر اساسی از خودمان باشیم ؛ کافی است بدون هیچ چشم داشتی مهربان بود، عشق ورزید و دوست داشت و بخشید، آنگاه جلوه ی زیبا و حقیقی هدف از آفرينش مان را درک خواهیم کرد میشود آن روز زودتر از راه برسد؟!.راستی شروع تغییر من و شما از چه زمانی خواهد بود..... روز پنجم قرنطینه + نوشته شده در پنجشنبه ششم شهریور ۱۳۹۹ ساعت 22:0 توسط شرف الدین شرف | در درگاه معشوق ازلی...
ادامه مطلبما را در سایت در درگاه معشوق ازلی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sharafodintadevan بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 15:47